مراقبت از حریم خصوصی کودک
به گزارش وبلاگ ساعت زنانه، به نظر می رسد برای حریم خصوصی نمی توان سنی معین کرد. اگر این رویکرد و نگاه در زندگی ما تحت تعریف حریم شخصی وجود داشته باشد، کودک هم ناخودآگاه می فهمد این حریم به اصطلاح برای حفاظت از فضای شخصی اش در بین خانواده ایجاد شده؛ در واقع ما داریم به نوعی پایه ها را بنیادگذاری می کنیم.

راضیه زرگری| بچه ها به حریمی از آنِ خود احتیاج دارند، حریمی که مخصوص خودشان باشد. این حریم را چگونه باید برای کودک ساخت یا به او یاد داد؟ والدین در تعریف این حریم برای کودک و القای مفاهیمی مثل شناخت بدن و تشخیص غریبه از آشنا چه نقشی دارند و چگونه می توانند بهترین محیط را برای رشد و پرورش او فراهم نمایند؟
چقدر می توان دیگران را نسبت به چارچوب های اصولی خودمان در تربیت کودک مطلع کرد، بدون اینکه به این چارچوب ها آسیبی وارد گردد و حریم بچه ها خدشه دار؟ چگونه به دیگران بفهمانیم از یک حدی بیشتر نباید و نمی توانند به کودک نزدیک شوند؟
همه این سوالات را از یک روانشناس پرسیده ایم؛ منصوره نیکوگفتار، عضو هیأت علمی دانشگاه پیغام نور است و سال هاست در موضوع تربیت جنسی کودک مطالعه داشته و کارگاه های آموزشی متعددی با موضوع روانشناسی و تربیت جنسی کودک برگزار نموده است.
او منظور از حریم خصوصی کودک را تشخیص قلمرویی برای او توصیف می نماید؛ قلمرویی شامل فضای فیزیکی و فضای عاطفی کودک. موضوعی که با رفتار و عملکرد والدین در سنین زیر دو سال به کودک القا می گردد؛ به گفته این روانشناس کودک، این قلمرو را خانواده باید بسازد تا کودک از ابتدا بفهمد بدنش متعلق به خودش است و مالکیت بدنش را به رسمیت بشناسد و بداند کسی بدون اجازه حق ندارد به بدنش دست بزند.
حریم خصوصی کودک از چه زمانی تعریف پیدا می نماید و مفهوم حفظ حریم برای کودک چگونه تعریف می گردد؟
حفظ حریم شخصی کودک ارتباط تنگاتنگی با سبک زندگی خانواده ها دارد؛ یعنی نوع نگاهی که ما به خودمان، فرزندان مان و روابط مان داریم و شناختی که از حیطه های مختلف وجودمان داریم یا نگاهی که به آدم های اطراف مان داریم، به طورکلی این فاکتور ها می تواند در تعیین حد و مرز ها و حفظ حریم اثرگذار باشد.
به بیان دیگر حد و مرزی که ما به عنوان یک والد برای خود قایل هستیم، حریم کودک تحت تأثیر این تعریف قرار می گیرد. به نظر می رسد برای حریم خصوصی نمی توان سنی تعیین کرد. اگر این رویکرد و نگاه در زندگی ما تحت تعریف حریم شخصی وجود داشته باشد، کودک هم ناخودمطلع می فهمد این حریم به اصطلاح برای حفاظت از فضای شخصی اش در بین خانواده ایجاد شده؛ در واقع ما داریم به نوعی پایه ها را بنیادگذاری می کنیم.
زمانی که کودک شست وشو می گردد، پوشک می گردد و کم کم با دنیای اطرافش ارتباط برقرار می نماید و والدینش را می شناسد، رفته رفته این شناخت با دیگر آدم های اطرافش تسری پیدا می نماید، حد و مرز ها در بچه ایجاد می گردد و در وجودش نهادینه می گردد. حریم خصوصی موضوعی است که نمی توان یک باره برای کودک تعریف و چارچوب برایش تعیین کرد.
نمی توان گفت: مثلا قبل از سه سالگی کودک کاملا آزاد است و هیچ حریمی برایش وجود ندارد، اما بعد از آن بخواهیم برایش قانون ها را تعریف کنیم. همه چیز از ابتدا و در بستر محیط شکل می گیرد. کودک وقتی می بیند مادر برای تعویض لباس و پوشک او را به اتاقی دیگر می برد، این رفتار را یاد می گیرد و رفته رفته در وجودش نهادینه می گردد که نباید درحضور دیگران لباسش را عوض کند. به طورکلی همه چیز ریشه در باور و اعتقاد والدین دارد و کاملا با سبک زندگی در هم تنیده است.
در این رابطه حریم خصوصی و فردی کودک با مفهوم تربیت والدین یعنی چیزی که والدین به او تحمیل می نمایند، تعارضی ندارد؟
قاعدتا این موضوع با تربیت والدین منافاتی پیدا نمی نماید؛ آنجایی که ضروری است والدین ورود پیدا می نمایند و منافع یا آسیب هایی را برای کودک در زمینه های مختلف تشخیص می دهند، در این موقعیت ورود والدین هم دقیقا به منظور همین منافع کودک است و نمی توان آن را محدودیت دانست.
از طرفی حفظ حریم شخصی بچه جزیی از تربیت است و والدین نباید احساس نمایند که مختار هستند تا در همه زمینه ها ورود نمایند و حق انتخابی به کودک ندهند. پس این نکته را درنظر داشته باشیم که در همه زمینه ها نمی توان وارد شد، مداخله کرد و هیچ فضای شخصی را برای بچهقایل نشد.
می توانید این موضوعات را با مثال از اتفاق های زندگی بیشتر برایمان شرح دهید؟
بله، مثلا اینکه بچه از ابتدا بفهمد بدنش متعلق به خودش است و مالکیت بدنش را به رسمیت بشناسد و بداند کسی بدون اجازه حق ندارد به بدنش دست بزند؛ این مفهوم ها با رفتار و عملکرد والدین در سنین زیر دو سال به کودک آموزش داده می گردد.
یعنی در موقعیت های مختلف بر اثر برخورد های والدین و نوع روبروه و واکنشی که والدین با بچه در موقعیت های مختلف دارند، این موضوع را برای او جا می اندازد. به بیان دیگر احتیاجی نیست صبر کنیم تا به اصطلاح کودک مان به سنی برسد که قدرت تفکر و تشخیص پیدا کند و چیزی به کودک دیکته گردد یا اینکه در سه و چهارسالگی این آموزش با جملات به بچه ها داده گردد. همه این ها در تماس ها و رفتار های اولیه به کودک القا می گردد.
مثلا اینکه بدنت متعلق به خودت است؛ باید بدنت را از نگاه دیگران دور نگه داری؛ تعویض لباس باید در خلوت انجام گردد و... همه این ها به طور غیرمستقیم این پیغام را به کودک می رساند که او در همه چیزش یک خط کشی با دیگران دارد.
در این بین باید کاملا حساب شده رفتار گردد؛ این رفتار ها مثل مراقبت از حریم شخصی و مراقبت های جنسی از کودک، ازجمله مفاهیمی است که تزریقش از بدو تولد به کودک می تواند بسیار اثرگذارتر در آینده باشد تا اینکه بخواهیم این مفاهیم را به صورت شفاهی و سطحی به کودک منتقل کنیم. نکته قابل توجه این است که اگر چیزی را می خواهیم به کودک یاد بدهیم، نباید به یک باره پیغام های آموزشی و هشدارآمیز را به او بگوییم تا هم ذهنش مشوش گردد و هم تصور کند که دنیایش ناامن است و آدم های خطرناکی می توانند در اطرافش قرار داشته باشند.
با این حال، اگر همین نگرش ها را در محیط زندگی و فضای روزمره خود آمیخته نموده باشیم، طبیعتا در سال های بعدی احتیاجی به این آموزش های مشوش نماینده ذهن کودک وجود ندارد.
البته همه چیز را نمی توان از بدو تولد با رفتار به کودک القا کرد؛ مثلا ارتباط با غریبه ها؛ در این موارد چگونه باید حریم شخصی را برای کودک تعریف کرد؟
بله، این کاملا درست است؛ مثلا در نخستین روبروه و برخورد بچه شما با بعضی موضوعات، ماجرا متفاوت می گردد. زمانی که فرد غریبه ای از جنس مقابل بخواهد او را بغل کند یا ببوسد؛ ما در شرایطی که مناسب ندانیم، باید مداخله و از این اتفاق جلوگیری کنیم یا از خطاب های صمیمانه ای که غالبا در فرهنگ ما وجود دارد و می تواند موجب پیغامد های بد و آسیب زای بعدی گردد.
نسبت های فامیلی محرم دادن به بعضی از آدم های غریبه از این دست تعارفات فرهنگی غلط است. عمو و خطاب کردن دوست پدر و خاله خطاب کردن دوست مادر؛ این ها مواردی است که یک فرهنگ آسیب زای بی سبب و بدون پایه و اساسی را شکل می دهد که باعث می گردد بچه ها در زمینه مراقبت ها و تربیت جنسی و حفظ حریم شان دچار شک و شبهه شوند و نتوانند درست مرز ها را رعایت نمایند، یعنی ما با یکسری تعارفات بی پایه و اساس، به جای اینکه اطلاعات ساده و دقیق به کودک بدهیم تا حریم شخصی و خصوصی اش را بشناسد و بتواند از خودش دفاع کند، بدتر او را سردرگم می کنیم تا در مواقع خطر نتواند از خودش دفاع کند.
چطور می توانیم مفاهیم حریم خصوصی کودک را به اطرافیان القاکنیم؟ یا بهتر است بگوییم چطور رفتار کنیم که این حریم شناسی برای کودک از طرف ما به کسی برنخورد؟
اصل اول این است که ما مسئول اعمال، رفتار و اصول نادرست دیگران نیستیم و هرکسی قوانین، برنامه ها و چارچوب های زندگی خودش را دارد؛ ما متعهد به راضی نگه داشتن هیچ کسی نیستیم و هیج نذری ننموده ایم که دیگران را از خودمان راضی نگه داریم؛ آن چیزی که برای تربیت فرزند و رشد و شکوفایی او درست تشخیص می دهیم و مطابق با ارزش ها و اصول خودمان است، همان را باید ملاک قرار دهیم و برنامه رفتارها، مراودات و رفت وآمدهایمان را بر همان اساس تنظیم کنیم.
به هرحال هر خانواده ای یکسری موضوعات و رفتار ها را می پسندد و ممکن است این رفتار ها برای او خوشایند باشد، اما لزوما موردپسند خانواده دیگری نباشد. ما باید ببینیم اولویت رشد و شکوفایی کودک ما بر چه اساسی است، اگر کسی این فرایند را نپسندد، مشکل خودش است.
ما اگر به مناسب بودن نگرشی اعتقاد داریم، باید روی آن ایستادگی کنیم و سختی هایش را هم قبول کنیم. مثلا وقتی دوستی از اینکه مانع بوسیدن بچه از طرف او شده ایم و از ما ناراحت شد، بتوانیم مسأله را برای او شرح دهیم، اما نهایتا آنچه او برداشت می نماید، برای ما مهم نباشد.
در مبحث حریم خصوصی در دنیای امروز، فضای مجازی موضوعی است که نمی توان در خصوص آن بی تفاوت بود؛ بچه ها امروز وقت زیادی در دنیای مجازی می گذرانند. حریم شناسی و مدیریت این فضا چقدر اهمیت دارد؟
دقیقا در موضوع حریم خصوصی، حضور کودک در دنیای مجازی با موبایل و تبلت بسیار اهمیت دارد. فرزند شما هنوز مصالح و منافع خود را تشخیص نمی دهد، درحالی که اینترنت و فضای مجازی مملو از محتوای نامناسب و نادرست است که می تواند پیغام هایی به کودک بدهد و ذهنش را درگیر مسائلی کند که بعد از آن دیگر نمی توان کاری برای آن انجام داد.
پس در این زمینه احتیاج جدی به ورود و مداخله والدین است تا محیط و چارچوبی محدود با محتوای مناسب در اختیار کودک قرار بگیرد، نه اینکه دستگاهی با دسترسی به اینترنت و شبکه سراسری اطلاعات را به بچه بدهیم تا مثلا کارتون ببیند، به این خیال که او دقایقی سرگرم باشد.
فضای مجازی از آن دسته محیط هایی است که نظارت همیشگی والدین را می طلبد و علاوه بر محدودیت زمانی استفاده از این فضا باید محدودیت محتوا، تصاویر و ویدیو ها را در نظر بگیریم.
یکسری اتفاق ها هستند که شاید از کنترل والدین خارج باشد؛ مثلا در محیط جامعه افرادی هستند که بیمار روانی هستند و ممکن است کودک در آینده در معرض تهدید هایی مثل تعرض جنسی یا آزار قرار بگیرد؛ خانواده چطور می تواند برای کودک زمینه سازی کند تا او حتی در صورتی که اتفاقی هم برایش افتاد یا با تهدیدی روبرو شد، بتواند به راحتی با پدر و مادرش صحبت کند و بگوید چه اتفاقی برای او افتاده است؟
اگر از ابتدا این فضای مصاحبه در خانواده باز باشد و بچه احساس راحتی داشته باشد که فضای امنی برای بیان صحبت و خواسته یا مشکلش در خانه وجود دارد، می تواند هر اتفاقی را که در معرضش نهاده شد، بیان کند. در این باره پدر و مادر باید هنگام روبروه با سوالات بچه با حوصله و صبر رفتار نمایند و از سر بی حوصلگی حرف او را نادیده نگیرند.
آن ها باید سعی نمایند اطلاعات را به شکل درست و در حد احتیاج به بچه بدهند. در نتیجه این رفتار فضای مصاحبه بازمی گردد و کودک می تواند هر علامت سوالی را که در ذهن دارد، از والدینش بپرسد، بدون اینکه پرخاش و تنبیه گردد. مثلا برای اطلاعاتی که به غلط کودک پیدا نموده است، والدین نباید او را سرزنش یا تنبیه نمایند. اگر این فضا فراهم گردد، می تواند برای مفاهمه و گفت وگوی کودک و والدین مناسب باشد.
در چنین شرایطی با همه آموزش هایی که به بچه داده ایم و همه پیش بینی هایی که برای مراقبت از او درنظر گرفته ایم، اگر مسئله ای هم برای او پیش بیاید، با این زمینه سازی و فضای گفت وگوی امن با پدر و مادر می توانیم این اطمینان را داشته باشیم که بلافاصله زنگ هشدار کودک به صدا درمی آید و موضوع را به والدین منتقل می نماید.
اگر کودکی در معرض آسیب یا آزار قراربگیرد، چگونه می توان اثر پیغامد ها و عواقب بدی را که ممکن است بر شخصیت کودک بگذارد، از بین برد یا به حداقل رساند؟
این موضوع بستگی به شدت آسیب دارد، اما مهمترین نکته این است که در هر سطحی از آسیب، کودک مقصر نیست و نباید سرزنش گردد، در چنین شرایطی والدین باید از بچه حمایت عاطفی نمایند و این اطمینان خاطر به کودک آسیب دیده داده گردد که خانواده تمام تلاشش را برای رفع کردن این مسأله به کار می گیرد و هیچ کسی نسبت به این موضوع بی اهمیت نیست.
سرکوب و پنهان کردن موضوع را، بچه به خوبی درک می نماید، نباید بگذاریم حس ناامنی و سرخوردگی برای او پیش بیاید و نسبت به حمایت خانواده بی اطمینان گردد، چراکه همین امر خود یک ضربه بر دیگر آسیب ها وارد می نماید. علاوه بر آن باید شرایطی ایجادکنیم که کودک بدون هیچ کم و کاستی اتفاقی که تجربه نموده است و هیجانات خود را بیان کند.
به طورکلی بسته به شدت و میزان سوءرفتاری که با کودک شده است، ضروری است مداخلات جدی و درمان های روانشناسی لازم با توجه به سن و موضوعی که برای او رخ داده، در نظر گرفته گردد.
اصلا نباید راجع به این مسائل کوتاهی کرد یا مسأله را دست کم گرفت، چراکه همین مسائل در آینده پایه سلامت روان شناختی کودک را در روابط فردی و اجتماعی تحت تأثیر قرار می دهد.
منبع: فرادید